مرده گرایی اصطلاحی است که اریک فرام ، روانشناس اجتماعی اهل آلمان برای توصیف شخصیت هایی به کار برد که عاشق مرگ هستند.
مرده گرایی، جهت گیری مقابل زنده گرایی است. افراد به طور طبیعی زندگی را دوست دارند اما زمانی که شرایط اجتماعی جلوی رشد زنده گرایی را می گیرد امکان دارد آنها جهت گیری مرده گرا اختیار کنند.
شخصیت های مرده گرا از بشریت بیزارند، آنها نژاد پرست، جنگ طلب و قلدر هستند؛ آنها عاشق کشت و کشتار، ویرانی، رعب و وحشت و شکنجه هستند و از نابود کردن زندگی لذت می برند. آنها عاشق صحبت کردن درباره بیماری، مرگ و مراسم خاکسپاری هستند.آنها عاشق کثافت، تباهی، اجساد و مدفوع هستند. آنها شب را به روز ترجیح می دهند و عاشق عمل کردن در تاریکی و سایه هستند.
آنها در پی تخریبند و سازندگی را تاب نمی آورند. در رویارویی با پیشرفت و توسعه و ترقی، مسیر ارتجاع، پسرفت و عقب ماندگی را بر می گزینند و در برابر تمدن و روشنگری، مسیر توحش و خرد ستیزی را.
در برابر نیروهای رهایی بخش و در سمت نیروهای منع کننده می ایستند و به جای پویایی و حرکت، سکون و رکود را انتخاب می کنند. زندگی را از زندگی و حیات خالی می خواهند. مرگ کسب و کار آنهاست.
در آن سوی کسانی هستند که از دل تاریکی و مرگ، نور و زندگی بیرون می کشند.
و زندگی جز در آزادی و رهایی ممکن نیست.