روان درمانی در موارد به خصوصی، انتخاب به شدت موثری است که درد را به درستی کاهش می دهد، نه به طور شانسی و تصادفی و نه به شکل جادویی، بلکه به سه دلیل متقن و مستحکم:
۱- احساسات ناخودآگاه ما خودآگاه می شوند
تفکر بنیادی روان درمانی این است که علت ناخوشی یا فروپاشی روانی یا ایجاد ترس های بیمارگون این است که به اندازه کافی از مشکلاتی که از سر گذرانده ایم آگاه نیستیم. قربانی ناخودآگاهی خود هستیم و در نتیجه نه می دانیم در آرزوی چه هستیم و نه می دانیم چه چیز ما را به وحشت می اندازد.
روان درمانی ابزاری است برای این که ناآگاهی از خودمان را به عمیق ترین شیوه ها اصلاح کنیم. فضایی در اختیار ما قرار می دهد که بتوانیم با امنیت، هر آنچه به ذهنمان می آید را بیان کنیم.
۲- انتقال
انتقال، اصطلاحی تخصصی است به معنای شیوه رفتار مراجع در ارتباط با درمانگر در مسیر درمان. این شیوه رفتاری، بازتابی است از مهم ترین و آسیب زا ترین روابط گذشته مراجع. ما همیشه و در خارج از فضای روان درمانی هم دچار انتقال (منتقل کردن شیوه ارتباطی گذشته به روابط جدید) می شویم اما در جاهای غیر از اتاق روان درمانی، این شیوه ارتباطی به درستی مورد توجه قرار نمی گیرد و برخورد درستی با آن نمی شود. اما روان درمانی تجربه کنترل شده ای است (مثل یک فضای آزمایشگاهی) که به ما یاد می دهد چطور خود و مقاصد خود را مشاهده کنیم و بفهمیم تمایلات و انگیزه هامان از کجا می آیند و سپس رفتارمان را در مسیرهای بهتری هدایت کنیم.
۳- اولین رابطه خوب
بسیاری از ما از روابط بد گذشته آسیب های جدی دیده ایم. اما وقتی چیزها خوب پیش می روند، درمانگر را به عنوان اولین فرد به راستی حمایت گر و قابل اطمینان در زندگی مان تجربه خواهیم کرد.
یک ارتباط خوب، الگویی می شود برای سایر روابط در خارج از اتاق درمان. صدای زیرک، متعادل و منطقی درمانگر، بخشی از گفتگوی درونی ما می شود.
school of life